روزنه نور امید 🙂

دیروز قرار شد برای مهمانی دوستم دسرهاشو من درست کنم .

صبح بعد از اون حرف هایی که نباید میگفتم

نشستم یه دل سیر گریه کردم

در حدی که صدام حسابی گرفت .

رفتم بیرون خرید هامو انجام دادم ، و بخاطر اینکه دلم نمیخواست ، حس بد و ناراحتیم رو حین درست کردن دسرها داشته باشم

آهنگ شاد گذاشتم و شروع به کار کردم.

ظاهرشون که خیلیییی قشنگ شد .

امیدوارم مزه شون هم خوب شده باشه و بپسندن .

کلا این روزها انقدر خودم رو درگیر میکنم که وقت خالی کمتر داشته باشم ، کمتر فکر کنم ، کمتر غصه بخورم ، کمتر گریه کنم ‌.

نمیدونم چرا انقدر گریهههههه میکنم !!!

کاش به آرامش برسم هر چه زودتر 😔

نمیدونم اینجا رو میخونی یا نه .

به هر حال ازت معذرت میخوام، ببخشید بابت نامهربونی هام .

ببخشید بابت حرف هام ...‌

.

پ. ن :

فکر کردی میشینم و

واسه یه ماهی گریه میکنم

در حالی که کل دریا پیش رومه؟

بله ، درست فکر کردی

چون اون ماهیِ مورد علاقم بود... 😪

نوشته شده در چهارشنبه پنجم آذر ۱۴۰۴ساعت 16:30 توسط Z|


آخرين مطالب
» برای تو ، دوست جونی 🙂
» درهم نوشت 😄😄
» عذرخواهی
» ادعای عاشقی !!
» تضاد شادی و غم
» دلی نوشت ۴
» دل نوشت ۳
» خود کرده را تدبیر نیست ..
» رویا بافی ...
» حال خوب ...‌

 Design By : Pichak