روزنه نور امید 🙂
متاسفانه مجبور شدم بهش پیام بدم .
البته اشتباه خودم بود، شابد چون فکر میکردم با همه چیز کنار اومدم و میتونم مثل ۲ تا آدم عادی ، درباره مسئله کاری باهاش حرف بزنم.
فکر می کردم ماجرا به همین ختم میشه ،
چون فکر می کردم هیچ حرف مشترکی باهم نخواهیم داشت .
برخلاف تصورم اوضاع اونجوری که فکر می کردم پیش نرفت .
و خیلی حرف ها زدم که نباید میزدم .
و مثل همیشه دلش رو رنجوندم .
چون حرفم رو توی وبش نوشت . این یعنی حرفم خیلیییی ناراحتش کرده.
خیلیییی بیشتر از تصور ازش دلخورم . خیلیییی زیاد .
و نمی تونم خشمم رو نسبت بهش پنهون کنم .
بهترین حالت برای هر دوی ما واقعا دوری از همدیگه است .
تا بیشتر از این از همدیگه نرنجیم .
دیشب یه لحظه خواستم بهش بگم وبم رو برگردوندم و دارم توی همون وب قبلی می نویسم ،
اما حرفم رو خوردم .
بهتره ندونه من اینجام ، هم من راحت تر می نویسم،
هم اون راحت تر به زندگی جدیدش میرسه .
| Design By : Pichak |
