روزنه نور امید 🙂
حرف هات توی ذهنم مدام تکرار تکرار و تکرار میشن .
انقدر بهشون فکر کردم تا خوابم برد ..
و قطعنا باعث میشه خوابت رو ببینم ،
و البته که دیدمممممم 😔
یه نقطه توی قلبمم تیرررر کشید .
و الان یهو از خواب پریدم .
کاش بتونم کمتر بهت فکر کنم .
کاش بتونم کمتر درباره ات بنویسم .
کاش کمتر درگیر تو باشم
و به زندگی خود م برسم .
کاش بتونم از تو عبور کنم ، به آدم ها فرصت بدم،
و از همههههه مهمتررررر
کاش روحم به تنم برگرده ،
کاش به زندگی برگردم ،
کاش برگردم به زندگی قبل از تو !!
چقدر اون موقع ها خوشحال تر بودم
و زندگی باب میل تر بود ...
نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم آبان ۱۴۰۴ساعت
4:13 توسط Z
آخرين مطالب
| Design By : Pichak |
